گریه اندر بر کسی شکستن(زِ نَ زَ دَ) کنایه از گریه گلوی او را گرفتن: ز سختی گریه اندر برش بشکست شکنج گریه گفتارش فروبست. (ویس و رامین) ادامه... کنایه از گریه گلوی او را گرفتن: ز سختی گریه اندر بَرْش بشکست شکنج گریه گفتارش فروبست. (ویس و رامین) لغت نامه دهخدا